از اين رو و در بررسي وجوه حقوق بشر در سيره علوي با آيت الله سيدجمال الدين دين پرور، رئيس بنياد بين المللي نهج البلاغه گفت وگو کردهايم که مشروح آن به حضورتان تقديم ميشود:
جناب دين پرور! بفرماييد جايگاه و تبلور حقوق بشر به معناي رايج امروزي و آنچه مدعيان داعيهاش را دارند، در سيره اميرالمؤمنين(ع) چگونه است؟
بايد توجه داشت، اميرالمؤمنين(ع) در زمان و مکان محصور نيست، بلکه ايشان امام همه دورانها و انسان هاست که در طول عمر بابرکت شان بويژه دوره کوتاه خلافت، «حقوق بشر» را به معناي واقعي عملي کردند و با وجود تحميل سه جنگ خانمانسوز و نسبتاً طولاني به ايشان، عدالت و حقوق بشر را جامه عمل پوشاندند، طوري که مورخان درباره ايشان نوشته اند: «همه مردم کوفه در رفاه و آسايش بودند و حداقل هر کس بهره کافي از گندم، سرپناه و آب سالم آشاميدني (آب فرات) داشت. »
حضرت اميرالمؤمنين(ع) به اندازهاي در رعايت حقوق بشر دقت نظر و اهتمام داشت که در رعايت حقوق اقليتهاي ديني با کارگزاران خود با لحني عجيب سخن گفته و برخورد ميکرد و رسيدگي نکردن به آنها و رعايت نکردن حقوقشان در حکومت اسلامي را ناروا ميدانست.
چنان که نقل شده است روزي حضرت از مکاني عبور ميکرد، پيرمردي را ديد که گدايي ميکند، از هويت وي پرسيد و در پاسخ ايشان عرض شد: اميرالمؤمنين! او نصراني است. حضرت فرمودند: «از او کار کشيديد تا پير و ناتوان شد، رهايش کرديد؟ از بيت المال حقوق او را بپردازيد. »
با توجه به آنکه يکي از انواع حقوق بشري که امروزه حتي توسط مدعيان آن زير پا گذاشته ميشود، حق زندانيان يا اسراست. بفرماييد در سيره علوي اين حق چگونه رعايت ميشد؟
اميرالمؤمنين(ع) بشدت نسبت به رعايت حقوق زندانيان حساس بودند تا جايي که به دستور ايشان معيشت زندانيان محکوم به حبس ابد، از بيت المال تأمين ميشد!
ايشان همچنين درباره حقوق اسرا فرمودهاند: «اطعام و احسان اسير «حق واجب» اوست، گرچه يک روز ديگر اعدام شود. »
نکته مهم اين است که ايشان اين حق واجب را فقط به اطعام محدود نکردهاند، بلکه به احسان يعني نيکي نيز توصيه دارند که اگر اين را با جنايات زندانهاي «ابوغريب» و «گوانتانامو» مقايسه کنيم، معناي حقيقي حقوق بشر را درک خواهيم کرد.
ايشان حتي اين رعايت حقوق اسير را نسبت به قاتل خودشان نيز داشتهاند، چنان که درباره او که مطرود و مغضوب مردم بود، فرمودند: «اين اسير را زنداني کنيد، آب و غذا دهيد و اسارت او را نيکو گردانيد. » و نيز خطاب به فرزندشان امام مجتبي(ع) فرمودند: «به حقي که بر گردن شما دارم غذا و آب خوب براي او ببريد و تا زندهام نسبت به او مهرباني کنيد و از آنچه ميخوريد و ميآشاميد به او بدهيد تا از او کريمتر و بزرگوارتر باشيد». يعني بدي او را با خوبي پاسخ دهيد.
چه مصاديق ديگري از رعايت حقوق بشر در سيره امام علي(ع) وجود دارد که ميتواند معناي حقيقي اين تعبير باشد؟
امام علي(ع) در سختترين شرايط و حالات و حتي در بيماري به حقوق بشر ملتزم بودند چنان که در خطبه 215 نهج البلاغه فرمودهاند: «به خدا سوگند اگر در خارستان هم شب سر بر بالين خار نهم و از رنج و درد بيدار مانم و دست و پا در زنجير کشيده شوم، خوشتر از آنم که فرداي قيامت خدا و رسولش را شرمسارانه ببينم که برخي از بندگان را مورد ستم قرار داده و چيزي از مال دنيا را از آنان غصب کرده باشم. »
همچنين ميفرمايند: «به خدا سوگند اگر اقليمهاي هفتگانه زمين را با هر چه در زير آسمان آنها است به من دهند تا خدا را در حد گرفتن پوست جوي از دهان موري نافرماني کنم، نخواهم کرد؛ زيرا اين دنياي شما در نزد من از برگ نيم جويدهاي در دهان ملخي خوارتر و بي ارزشتر است. »
با توجه به اينکه ويژه خواري و در نظر گرفتن امتيازات خاص براي خواص از عوامل زير پا گذاشتن حقوق بشر است، آيا اميرالمؤمنين(ع) در اين باره نيز آموزه و راهکار عملي دارند که براي امروز ما راه گشا باشد؟
بله، يکي از نکات مهم در سيره امام علي(ع) اين است که ايشان بيت المال و غنايم را به طور مساوي و عادلانه تقسيم کرده و حقوق توده مردم را براي افزون خواهيِ گروهي از خواص تضعيف نکرده و در مقابل آن قاطعانه ايستادند، چنان که ايشان به عمار ياسر، عبيدالله بن ابي رافع و ابوالحيثم بن تيحان، دستور داد بين مردم به عدالت تقسيم کنند و کسي را بر ديگري برتري ندهند. وقتي هم طلحه و زبير که همچون ديگر مردم سه دينار از بيت المال سهميه گرفته بودند به حضرت اعتراض کرده و دوره پيشين، که سهم بيشتري دريافت ميکردند را يادآور شدند، ايشان فرمودند: «مگر پيامبر اموال را به طور مساوي تقسيم نميکرد؟ » آنها پاسخ دادند: آري.
حضرت اميرالمؤمنين(ع) در مسئله پذيرش خلافت و حکومت بر مردم چقدر به رعايت حقوق بشر و تأمين اين حق نظر داشته اند؟
حضرت در خطبه سوم نهج البلاغه ميفرمايند: «هان اي تاريخ! سوگند به شکافنده بذر و آفريننده جان، اگر نبود حضور فشرده مردم براي بيعت و عهدي که خدا از عالمان گرفته است که بر شکمبارگي ستمگر و محروميت ستمديده صحه نگذارند، حتماً افسار خلافت را رها ميکردم...»؛ بايد توجه داشت ايشان نفرمودهاند من براي نماز و روزه و... خلافت را پذيرفتم، بلکه رعايت حقوق مردم که مهمترين رسالت حکومت هاست را به عنوان دليل پذيرش خلافت معرفي کردهاند که اين اوج تلاش براي اعمال و رعايت حقوق بشر است.
نهايت آنکه در نگاه اميرمؤمنان(ع) حقوق بشر امري الهي بود که از ايمان به خداي متعال نشأت ميگرفت.
برخي به بهانه گذشت زمان و نشستن گرد کهنگي بر آموزههاي اهل بيت(ع)، دلبسته سوغات غربي و مکاتب ساخته بشري در حوزههايي مثل حقوق بشر ميشوند، آيا ميتوان حقوق بشر غربي را با حقوق بشر علوي مقايسه کرد؟
حقوق بشر امروزين که در دنيا بويژه جهان استکبار مطرح شده شبيه شوخي و مضحکه است، زيرا آنها از اساس به بشر و حقوق او اعتقادي ندارند و شاهد بزرگترين جنايات عليه بشريتاند، مثل جناياتي که عليه مردم فلسطين، بحرين، يمن و... اعمال ميشود و امروز دنيا ميداند داعيه دارانِ حقوق بشر اين تعبير را ابزار رسيدن به اهداف شوم خود قرار دادهاند.
از اين رو، نميتوان اين حقوق بشر را باور کرد، اما اميرالمؤمنين(ع) هم در نظر و تئوري درباره حقوق بشر سخن گفتهاند مثل «عهدنامه مالک اشتر» که در آن درباره مردم مصر که هشت هزار نفرشان مسيحي بود، بر رعايت حقوق شهروندي توصيه ميکنند؛ بنابراين حقوق بشر در جاي جاي نهج البلاغه و سيره ايشان تبلور دارد.
افزون بر اين، در عمل نيز ايشان عدالت را ميان همه مردم در اعلي درجه پياده کردهاند، چنان که در تاريخ نقل شده حضرت اميرالمؤمنين(ع) پس از همسفري با فردي يهودي و پس از جدا شدن از وي، تا مسيري آن مرد را همراهي کردند و چون او متعجب شد، فرمودند: «کمترين حقت بر من، بدرقه توست. »
اين سيره با افراد غيرمسلمان به عنوان تابلوي عدالت در تاريخ بلند شده است، چنان که پس از گذشت چهارده قرن با وجود همه دشمنيها با خاندان رسالت و آل علي(ع)، حتي در سازمان ملل سخن از عهدنامه مالک اشتر به ميان ميآيد.
اگر اين نگاه اميرمؤمنان(ع) درباره حقوق بشر در سبک زندگيهاي ما حاکم شود حيات ما چقدر به نوع طيبه نزديک ميشود؟
پرسش خوبي است، اگر ما اهل رعايتِ آموزههاي اميرالمؤمنين(ع) بوديم، اين همه درگيريها و تشکيلات قضايي با ميليونها پرونده شکل نميگرفت؛ اما متأسفانه اينها براي آن است که ما از حقوق بشر حتي درباره خود و نزديکان مان غافليم چه برسد به غريبه ها؛ در حالي که آموزههاي علوي در گام نخست جامعه اسلامي را بهره مند ميکند. پس اگر عدالت آن طور که بايد در ميان ما ديده نميشود، پيامد کم کاري واهمال خود ماست.
منبع: روزنامه قدس